رستا رستا ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

عشق کوچولوی ما

رشد نامه رستا

رستا خانوم در تاریخ 19 شهریور 92 ساعت 16:10 با وزن 3090 و قد 50 و دور سر 34.5 قدم به این دنیا گذاشت . ترازوی آقای دکتر با ترازوی مرکز بهداشت فرق داره   1 روزگی-------92/06/19 --------3090---------50----------34.5 ---------بیمارستان آتیه 7روزگی--------92/06/25---------3200---------50----------34.5---------مرکز بهداشت 12روزگی-------92/06/30---------3800---------51----------36----------- دکتر اطفال 15روزگی-------92/07/02---------3650---------51----------36----------- مرکز بهداشت 34روزگی-------92/07/21---------4500---------55----------38.5---------- مرکز بهداشت 42روزگی-------92/07/29---------5200---...
28 ارديبهشت 1393

عکس های رستا - 8 ماهگی

رستای نازم اینجا عکسهای 8 ماهگیتو میذارم   کلا رستا در پارک ،حس بانمکیش شکوفا میشه !!! (241 روزگی ...8 ماهگی ) من پارک دوست دارم !! ( 241 روزگی) رستا در پارک و مشغول هواخوری !! (235 روزگی) یعنی من عاشقتم با این پیراهن خوشگلی سافاری!! (234 روزگی) بدون شرح !!(  232 روزگی) رستا به درختها و گلهای پارک زبون درازی میکنه خخخخخخ!! (230 روزگی) در ادامه از ددر برگشتن .. خوشحال و خشنود !!! (226 روزگی ) من از ددر برگشتم و خوشحال هستم !! (226 روزگی) مامان جون من نمی خوام بخوابم... آنچه در ذهن رستا میگذرد!! ( 221 روزگی) من از حمام اومدم یوهاهاهاها !!! (221...
23 ارديبهشت 1393

هشتمین ماهگرد رستا

عشق کوچولوی ما هشت ماهگیت مبارک عزیزکم داری با سرعتتتتتتتتتتت بزرگ میشی... سرت سلامت، لبت خندون فسقلکم ماه 8 ماه کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــولاک بود . روز دومش که وایسادی. روز آخرش هم دستاتو ول کردی که کلا وایسی. نمیدونم چرا اینقدر عجله داری آخه؟!! چهار دست و پا رفتن و نشستن رو هم که استادددددد ........سرعت چهار دست و پا رفتنت هم در حد BMW ... اگه نجنبیم به چشم بهم زدنی از آخر خونه خودتو میرسونی توی آشپزخونه و سطل زباله رو با تنبک اشتباه میگیری و تق تق ...حالا بیا وسط تازه کف دستت هم موقع چهار دست و پا ، روی سرامیک ها ، صدای با مزه ای میده که کلی قربون صدقه ات میریم راستی...
19 ارديبهشت 1393

دنیا از ارتفاع 70 سانتی

رستا خانوم خوشگل دنیا از ارتفاع 70 سانتی چطوره ؟؟؟ عزیز مامان و بابا شما از هفت ماهگی ژست بامزه ای داشتی و دولا میشدی .سر ماهت، 19 فروردین که بردیمت دکتر،  آقای دکتر بهمون گفت شما تا یکماه دیگه وایمیستی که زوده. البته به یکماه نرسید و 2 روز بعد یعنی در 7 ماه و 2 روزگی وایسادی  داستان از این قرار بود که بابا محسن کف اتاق دراز کشیده بود و تو چهار دست و پا خودتو رسوندی بهش و دستتو گذاشتی روی شکم بابا و بلند شدی  . فدات بشم پاهات یکم می لرزید اما خیلی بامزه شدی ، انگار خودت هم میدونستی این تجربه جدیدیه. دوربین نزدیکم نبود و نشد ازت عکس بندازم. این اتفاق چند روز بعد یعنی 26 اردیبهشت هم تکرار شد . اینم عکسش ...
18 ارديبهشت 1393
1